نامه ای به او

  • ۰
  • ۰

دورویی

پرنده قشنگی بود و پر زد

رفیق روز تنگی بود و  پر زد

خیال کردم  دلش دنبال عشقه

پی خوش آب و رنگی بود و پر زد


اگه سکه دو رو داره اسیر دست بازار

نه عشقی داره تو کارش نه مهری داره بازارش

تو که سکه نبودی یار بودی 

به ظاهر عاشق و غمخوار بودی

منو گمراه کردی وای بر من 

تو هم افسونگر و مکار بودی


 خیال کردم که تو فصل بهارم

بهار و یار و قلب بی قرارم

خیال کردم که تو فصل بهشتم

از این بهتر نمیشه سرنوشتم

پرنده رفت و گل پژمرد و دل مرد

پرنده رفت و عشق و باخودش برد


اگه سکه دو رو داره اسیر دست بازار

نه عشقی داره تو کارش نه مهری داره بازارش

تو که سکه نبودی یار بودی 

به ظاهر عاشق و غمخوار بودی

منو گمراه کردی وای بر من 

تو هم افسونگر و مکار بودی


چطور پنهون میکردی از من اون روتو

چطور پنهون میکردی عطر گیسوتو

منی که عطر گیسوتو به یک دنیا نمیدادم

چی شد من عاقبت از چشم مشتاق تو افتادم


اگه سکه دو رو داره اسیر دست بازار

نه عشقی داره تو کارش نه مهری داره بازارش

  • ۹۸/۰۴/۲۲
  • علی علی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی