نامه ای به او

۳ مطلب در آذر ۱۳۹۸ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

تقدیر

باید تورو پیدا کنم، شاید هنوز هم دیر نیست

تو ساده دل کندی ولی تقدیر بی تقصیر نیست

با اینکه بی تاب منی بازم منو خط میزنی

باید تورو پیدا کنم، تو با خودت هم دشمنی

 

کی با یه جمله مثل من میتونه آرومت کنه

اون لحظه های آخر از رفتن پشیمونت کنه

دلگیرم از این شهر سرد، این کوچه های بی عبور

وقتی به من فکر میکنی حس میکنم از راه دور

 

آخر یه شب این گریه ها سوی چشامو میبره

عطرت داره از پیرهنی که جا گذاشتی میپره

باید تورو پیدا کنم هر روز تنها تر نشی

راضی به با من بودنت حتی از این کمتر نشی

 

پیدات کنم حتی اگه پروازمو پرپر کنی

محکم بگیرم دستتو احساسمو باور کنی

 

باید تورو پیدا کنم شاید هنوزم دیر نیست

تو ساده دل کندی ولی تقدیر بی تقصیر نیست

باید تورو پیدا کنم هر روز تنها تر نشی

راضی به با من بودنت حتی از این کمتر نشی

  • علی علی
  • ۰
  • ۰

عشقم این روزا

دلی رو زیر پا گذاشتی

که قبل تو شکستگی داشت

حال من عاشق

به کی به جز تو بستگی داشت

تهش واسه منو تو چی داشت

 

یه گوشه از تمام دنیا

تو قلب تو برای من بود

کفر ولی میگم

چشای تو خدای من

شروعت انتهای من بود

 

عشقم این روزا

هوای تو هوامو بد کرده

یکی برات دوباره تب کرده

باور کن

عشقم باور کن

که باورم نمیشه تنهایی

میبینمت هنوزم اینجایی

باور کن

 

دلتنگی یعنی تو

دلشوره یعنی تو

تو بی من میمیری

میمیرم من بی تو

 

عشقم این روزا

هوای تو هوامو بد کرده

یکی برات دوباره تب کرده

باور کن

عشقم باور کن

که باورم نمیشه تنهایی

میبینمت هنوزم اینجایی

باور کن

  • علی علی
  • ۰
  • ۰

خطا کردم

تو در فتنه از حد به در کردی

تو با من ز بد هم بدتر کردی

ز سوی نگاه تب آلودت

من تشنه را تشنه تر کردی

-------

پس از آرزوها پس از جستجوها

ندانی که ای مه چه ها کردم

تو را بین خوبان جدا کردم

صدا را به دل مبتلا کردم

ته کوچه نامت صدا کردم

خطا کردم ای مه خطا کردم

تو را با شبم آشنا کردم

-------

تو درد مرا از درون میکشی

تو من را به موج جنون میکشی

به حرف تب و تاب و تن تنها

مرا تا رگ ارغنون میکشی

-------

پس از آرزوها پس از جستجوها

ندانی که ای مه چه ها کردم

تو را بین خوبان جدا کردم

صدا را به دل مبتلا کردم

ته کوچه نامت صدا کردم

خطا کردم ای مه خطا کردم

تو را با شبم آشنا کردم

  • علی علی